نگاهِ آخرینم را به دل بسپار، من رفتم
هر آنچه در دلت داری ز من بردار، من رفتم
نشان از من کجا بینی در این ماتمسرا دیگر
چه دارد سود زین سودا، شوی بیدار من رفتم
بهاران و خزانم هم ز غم یکسان بشد با تو
بر این دنیای دونِ پرور دلت خوش دار، من رفتم
چو دلدارت نبودم من و دلدارم نبودی تو
برای روز بعد از من، بخر دلدار، من رفتم
نبودی چون موافق یار و چون من دلشده عیار
هر آنچه گفتم و گویم، به دل بسپار، من رفتم
مزارم بی نشان باشد به دور از شهر غم پرور
تو گوری بهرِ خود میجو در این گلزار، من رفتم
فرامش کن هر آنچه را در این ماتمسرا از من
فقط نام شباهنگ را، بخاطر دار، من رفتم
××××××××××××××××××××××××
رفتم که رفتم....مرضیه